گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
انوار العرفان
جلد پانزدهم
[سوره الأعراف ( 7): آیات 163 تا 174 ] ....



ص : 183
اشاره
وَ سْئَلْهُمْ عَنِ الْقَرْیَۀِ الَّتِی کانَتْ حاضِ رَةَ الْبَحْرِ إِذْ یَعْدُونَ فِی السَّبْتِ إِذْ تَأْتِیهِمْ حِیتانُهُمْ یَوْمَ سَبْتِهِمْ شُرَّعاً وَ یَوْمَ لا یَسْبِتُونَ لا تَأْتِیهِمْ
کَذلِکَ نَبْلُوهُمْ بِما کانُوا یَفْسُقُونَ ( 163 ) وَ إِذْ قالَتْ أُمَّۀٌ مِنْهُمْ لِمَ تَعِظُونَ قَوْماً اللَّهُ مُهْلِکُهُمْ أَوْ مُعَذِّبُهُمْ عَذاباً شَدِیداً قالُوا مَعْذِرَةً إِلی
رَبِّکُمْ وَ لَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ ( 164 ) فَلَمَّا نَسُوا ما ذُکِّرُوا بِهِ أَنْجَیْنَا الَّذِینَ یَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ وَ أَخَذْنَا الَّذِینَ ظَلَمُوا بِعَذابٍ بَئِیسٍ بِما کانُوا یَفْسُقُونَ
165 ) فَلَمَّا عَتَوْا عَنْ ما نُهُوا عَنْهُ قُلْنا لَهُمْ کُونُوا قِرَدَةً خاسِئِینَ ( 166 ) وَ إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّکَ لَیَبْعَثَنَّ عَلَیْهِمْ إِلی یَوْمِ الْقِیامَۀِ مَنْ یَسُومُهُمْ سُوءَ )
( الْعَذابِ إِنَّ رَبَّکَ لَسَرِیعُ الْعِقابِ وَ إِنَّهُ لَغَفُورٌ رَحِیمٌ ( 167
وَ قَطَّعْناهُمْ فِی الْأَرْضِ أُمَماً مِنْهُمُ الصَّالِحُونَ وَ مِنْهُمْ دُونَ ذلِکَ وَ بَلَوْناهُمْ بِالْحَسَناتِ وَ السَّیِّئاتِ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ ( 168 ) فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ
خَلْفٌ وَرِثُوا الْکِتابَ یَأْخُذُونَ عَرَضَ هذَا الْأَدْنی وَ یَقُولُونَ سَیُغْفَرُ لَنا وَ إِنْ یَأْتِهِمْ عَرَضٌ مِثْلُهُ یَأْخُذُوهُ أَ لَمْ یُؤْخَذْ عَلَیْهِمْ مِیثاقُ الْکِتابِ أَنْ
لا یَقُولُوا عَلَی اللَّهِ إِلاَّ الْحَقَّ وَ دَرَسُوا ما فِیهِ وَ الدَّارُ الْآخِرَةُ خَیْرٌ لِلَّذِینَ یَتَّقُونَ أَ فَلا تَعْقِلُونَ ( 169 ) وَ الَّذِینَ یُمَسِّکُونَ بِالْکِتابِ وَ أَقامُوا
الصَّلاةَ إِنَّا لا نُضِ یعُ أَجْرَ الْمُصْلِحِینَ ( 170 ) وَ إِذْ نَتَقْنَا الْجَبَلَ فَوْقَهُمْ کَأَنَّهُ ظُلَّۀٌ وَ ظَنُّوا أَنَّهُ واقِعٌ بِهِمْ خُ ذُوا ما آتَیْناکُمْ بِقُوَّةٍ وَ اذْکُرُوا ما فِیهِ
لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ ( 171 ) وَ إِذْ أَخَ ذَ رَبُّکَ مِنْ بَنِی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلی أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا بَلی شَ هِدْنا أَنْ
( تَقُولُوا یَوْمَ الْقِیامَۀِ إِنَّا کُنَّا عَنْ هذا غافِلِینَ ( 172
صفحه 94 از 181
أَوْ تَقُولُوا إِنَّما أَشْرَكَ آباؤُنا مِنْ قَبْلُ وَ کُنَّا ذُرِّیَّۀً مِنْ بَعْدِهِمْ أَ فَتُهْلِکُنا بِما فَعَلَ الْمُبْطِلُونَ ( 173 ) وَ کَ ذلِکَ نُفَصِّلُ الْآیاتِ وَ لَعَلَّهُمْ
( یَرْجِعُونَ ( 174
، ص: 186
[سوره الأعراف ( 7): آیه 163 ] .... ص : 186
اشاره
وَ سْئَلْهُمْ عَنِ الْقَرْیَۀِ الَّتِی کانَتْ حاضِ رَةَ الْبَحْرِ إِذْ یَعْدُونَ فِی السَّبْتِ إِذْ تَأْتِیهِمْ حِیتانُهُمْ یَوْمَ سَبْتِهِمْ شُرَّعاً وَ یَوْمَ لا یَسْبِتُونَ لا تَأْتِیهِمْ
( کَذلِکَ نَبْلُوهُمْ بِما کانُوا یَفْسُقُونَ ( 163
ترجمه و شرح .... ص : 186
خداوند در این آیه شریفه رسول اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم را مورد خطاب قرار داده و میفرماید: از بنی اسرائیل پرسش بنما
از سرگذشت قبیلهاي که ساکن ساحل دریا قریهاي به نام ایله بودند و در اثر تجاوز از حدود اللهی و مخالفت با نهی از شکار ماهی
روز شنبه پروردگار چگونه آنها را عقوبت فرمود.
زیرا آن قبیله را از شکار ماهی روز شنبه نهی فرموده بود و به منظور حیله و نیرنگ آن قوم گودالهائی کنده بودند که روزهاي شنبه
ماهیان به آن حوضها و گودالها وارد میشدند و راه برگشت نداشتند و روزهاي یکشنبه ماهیان را شکار مینمودند و چنین
میپنداشتند که روز شنبه از شکار ماهی خودداري نمودهاند. اینک میفرماید:
یا محمد صلی اللّه علیه و آله و سلم از این یهودان حال شهري را بپرس ، ص: 187
که در ساحل دریا بود و هنگامی که مردم آن شهر در روز شنبه روزي که تعظیم و احترام آن بر آنها واجب بود و روزي که بایستی
فقط در آن به عبادت و ترك صید ماهی کنند آنها از حدود خدائی تجاوز کردند و چون روز شنبه صید ماهی جایز نبود ماهیهاي
آنان بر روي آب ظاهر و نمایان شده و چون در امان بودند سر از آب بیرون میکردند و در روزهاي غیر شنبه ماهیهاي پنهان شده و
در سطح آب نمیآمدند به این امتحان آنها را آزمایش کردیم و تمام این ابتلاها به سبب آن بود که آنان به فسق میپرداختند و
خارج از طاعت حق میشدند.
(163)
، ص: 188
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 188
می بپرس از اهل آن ده از یهود قریه کان بر کنار بحر بود
و اهل آن بر شرع موسی بودهاند پس تعدي ز امر حق بنمودهاند
کن سؤال از شنبه از اهل کتاب کامدندي ماهیان بر روي آب
صفحه 95 از 181
یوم سبت ز ایشان ز صید ماهیان در شریعت بودهاند از منهیان
روي آب آنها شدندي آشکار روز سبت ایمن چن بودند از شکار
و اندر ایامی که غیر شنبه بود نامدند آن ماهیان نزدیک رود
تا به روز شنبه دیگر سمک بر نیاوردي سر از آب ایچ یک
مینمائیم این چنینشان امتحان آنچه میبودند در آن فاسقان
چاره پس کردند ایشان بهر صید شنبه افکندند ماهی را به قید
روز دیگرشان در آوردند ز آب گشت و این حیلت در ایشان جمله باب
پس ز حال آن جماعت کن سؤال از یهودان تا چه گویند از مقال
(163)
، ص: 189
[سوره الأعراف ( 7): آیه 164 ] .... ص : 189
اشاره
( وَ إِذْ قالَتْ أُمَّۀٌ مِنْهُمْ لِمَ تَعِظُونَ قَوْماً اللَّهُ مُهْلِکُهُمْ أَوْ مُعَذِّبُهُمْ عَذاباً شَدِیداً قالُوا مَعْذِرَةً إِلی رَبِّکُمْ وَ لَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ ( 164
ترجمه و شرح .... ص : 189
خداوند متعال در این آیه شریفه بیان فرموده: گروهی از این قبیله یهود که خود از شکار ماهی روز شنبه خودداري مینمودند ولی
متخلفان را نیز نهی نمیکردند و با آنها دوستی و معاشرت داشتند ولی گروهی از نیکان که زیاده بر اینکه از شکار ماهی روز شنبه
خودداري مینمودند متخلفان را نیز ملامت و منع میکردند.
گروه اول که با متخلفان معاشرت داشتند به این دسته از نیکان اعتراض نموده و میگفتند که براي چه بیهوده متخلفان را ملامت و
سرزنش میدهید پروردگار آنها را عقوبت خواهد فرمود.
نیکان در پاسخ به آنها میگفتند: منع و ملامت ما به این گروه متخلفان به منظور آن است که در پیشگاه پروردگار معذور باشیم و
به هیچ نحو با رفتار متخلفان شرکت نداشتهایم و نیکان در پاسخ گروه اول میگفتند: که ما متخلفان را منع میکنیم و با آنها
مراودت و معاشرت نمینمائیم از نظر اینکه بدین وسیله شاید که آنها از مخالفت پروردگار بپرهیزند و از شکار ماهی در روز شنبه
خودداري نمایند و به منزله دلیل بر لزوم نهی از منکر است که ، ص: 190
بیهوده نخواهد بود. اینک میفرماید:
و به یاد آنها وقتی را که نافرمانی عدّهاي از آنها آشکارا شد و متجاهر به فسق و معاصی شدند و عدّهاي دیگر آنها را نهی کرده و
کرده آنها را منکر میشمردند و به آنها موعظه و نصیحت مینمودند و جماعت بسیار از آنان به این نهی از منکر کنندگان
میگفتند چرا مردمانی را که خدا آنها را به هلاکت خواهد رسانید یا به عذاب سختی آنها را معذب خواهد ساخت پند میدهید و
موعظۀ میکنید تا نزد پروردگارمان معذور باشیم و وسیله معذرت و پوزشی در درگاه پروردگار در روز حساب و نشور داشته باشیم
صفحه 96 از 181
و فریضه نهی از منکر را ترك نکرده باشیم و به ما نگویند چرا آنها را موعظه نکردید تا ترك معصیت کنند و لذا ما دست از
نصیحت و موعظه برنمیداریم شاید که بزهکاران توبه کنند و پرهیزکار شوند و از خدا بترسند و تقوي اختیار نمایند.
(164)
، ص: 191
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 191
چونکه گفتند ز ایشان چرا پند ندهند این کسان را زین خطا
بعض یعنی بعض دیگر ز لوم داشتندي باز اندر نهی قوم
این چنین قومی که حقشان مهلک است یا معذب ناهنی گر مدرك است
اهل آن قریه بدندي بر سه قسم صائد و واعظ دگر ساکت باسم
واعظان گفتند ما را اعتذار باشد از این وعظ بر پروردگار
نهی از منکر که بر ما واجب است پندشان بدهیم و این بر غالب است
نزد حق باشیم تا معذور ما هم برانیم از ره مقدور ما
تا بود کایشان بترسند از خدا و از عذاب آخرت و ز ابتلاء
(164)
، ص: 192
[سوره الأعراف ( 7): آیه 165 ] .... ص : 192
اشاره
( فَلَمَّا نَسُوا ما ذُکِّرُوا بِهِ أَنْجَیْنَا الَّذِینَ یَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ وَ أَخَذْنَا الَّذِینَ ظَلَمُوا بِعَذابٍ بَئِیسٍ بِما کانُوا یَفْسُقُونَ ( 165
ترجمه و شرح .... ص : 192
خداوند متعال در این آیه کریمه توضیح داده: هر چه نیکان به گروه متخلف اصرار داشته و منع پروردگار را به آنها یاد آوري
مینمودند متخلفان نمیپذیرفتند گویا که فراموشی آنها را فراگرفته بود. آنگاه نیکان که پیوسته متخلفان را منع مینمودند تنها آنان
را از عقوبت ایمن داشتیم.
قبیله یهود ساکنان قریه ایله که در ساحل دریا سکونت داشتند نسبت به شکار ماهی روز شنبه سه دسته بودند:
1) گروهی از شکار ماهی خودداري میکردند و متخلفان را نیز از مخالفت پروردگار منع مینمودند و با آنها معاشرت و دوستی )
نداشتند.
2) گروهی که نیکان را ملامت و سر زنش داده میگفتند براي چه متخلّفان را موعظه نموده و از شکار ماهی آنها را منع مینمائید )
صفحه 97 از 181
بلکه آنان را به حال خود واگذارید پروردگار آنها را عقوبت خواهد فرمود.
3) متخلفان که پیوسته روزهاي شنبه ماهیان را در گودالها حبس نموده روزهاي یکشنبه آنها را شکار میکردند و میگفتند که )
روز شنبه ماهیان را شکار نمینمائیم.
بر حسب آیه پروردگار گروه اول یعنی نیکان را از عقوبت ایمن فرمود و دو گروه دیگر را ظالم و ستمگر معرفی نموده و آنها را به
عقوبت دردناك ، ص: 193
گرفتار فرمود. اینک میفرماید:
پس چون اهل آن شهر که گفتهاند شهر ایله بوده است پندها و نصایحی را که شنیده بودند از یاد بردند و به آنچه واعظان به آنها
تذکر دادند وقعی نگذاشتند و از ارتکاب گناه صید ماهی در روز شنبه دست بر نداشتند ما هم آنهائی را که نهی از منکر میکردند
و مردم را از کردار بد باز میداشتند نجات بخشیدیم و کسانی را که بر خویشتن ستم کردند و مرتکب نافرمانی او امر خدا و
رسولش شدند به سبب فسقشان و به جهت اینکه از حدود اللهی و شریعت خود خارج شده بودند به عذاب سخت ناگواري گرفتار
ساختیم. از این آیه مستفاد میگردد:
سکوت در برابر عمل گناهکار و خودداري از نهی از منکر شرکت در گناه است و رضا و خشنودي به گناه نیز معصیت روانی
بزرگتري است.
(165)
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 193
پس چو از نسیان نیامد سودمند آنچه را که پند داده میشدند
ما رهاندیم آن کسان را که تمام ناهیان بودند زان فعل حرام
هم گرفتیم انکه استم کاره بود بر عذابی سخت و انشان چاره بود
زان سبب کان قوم بودند از بتر خود ز فرمان پا نهادندي بدر
(165)
، ص: 194
[سوره الأعراف ( 7): آیه 166 ] .... ص : 194
اشاره
( فَلَمَّا عَتَوْا عَنْ ما نُهُوا عَنْهُ قُلْنا لَهُمْ کُونُوا قِرَدَةً خاسِئِینَ ( 166
ترجمه و شرح .... ص : 194
خداوند متعال در این آیه شریفه میفرماید: نظر به اینکه دو گروه از یهود ساکنان قریه ایله یکی آنان را به شکار ماهی روز شنبه و
صفحه 98 از 181
به مخالفت پروردگار اصرار داشتند و دیگر گروهی که به رفتار نیرنگ آمیز آنان خشنود بودند و نیکان را نیز تهدید و ملامت
مینمودند از اینکه نهی از منکر نمایند خداوند سیرت آنان را که با ساحت ربوبی مکر مینمودند آنها را مسخ نموده سیرت و هیئت
آنان را تغییر داده و به شکل بوزینه (حیلهگر) در آوردیم و از رحمت آنها را براي همیشه رانده و از مغفرت بیبهره نمودیم ولی
هلاکت این دو گروه بوسیله مسخ بوده است و یا یک طایفه از آنان.
اینک میفرماید: و چون با وجود عذاب سخت کبر و تمرّد را ادامه دادند و دست از سرکشی و ترك آنچه از آن نهی شده بودند بر
نداشتند و امتناع از توبه و رجوع به حق داشتند ما هم به آنها گفتیم به صورت بوزینگان در آئید و مطرود و منفور خلایق و دور از
رحمت خداوند متعال باشید و این عذاب دنیوي آنها بود تا عذاب اخرویشان چه باشد.
(166)
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 194
سرکشی کردند پس چون آن گروه زانچه میبودند منهی زان وجوه
پس به گفتیم آن جماعت را عیان که شما باشید خود بوزینگان
ار چنان حالی که محرومید و دور از عطا و رحمت ربّ الغفور
(163)
، ص: 195
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 195
قوله تعالی: فَلَمَّا عَتَوْا عَنْ ما نُهُوا عَنْهُ.
عتو به ضم اول و دوم یعنی تجاوز نافرمانی چنانکه در آیه 21 سوره فرقان میفرماید: لَقَدِ اسْتَکْبَرُوا فِی أَنْفُسِهِمْ وَ عَتَوْا عُتُ  وا کَبِیراً یعنی
پیش خود خویش را بزرگ دیده و تجاوز و نافرمانی کردند تجاوز بزرگ. از این ماده است:
عاتی و عاتیه یعنی طاغی و متجاوز چنانکه در آیه 6 سوره حاقه میفرماید:
وَ أَمَّا عادٌ فَأُهْلِکُوا بِرِیحٍ صَرْصَرٍ عاتِیَۀٍ یعنی امّا قوم عاد با بادي بسیار سرد خارج از حد هلاك گشتند.
عتیّا یعنی نافرمانی و طغیان چنانکه در آیه 69 سوره مریم میفرماید:
أَیُّهُمْ أَشَدُّ عَلَی الرَّحْمنِ عِتِیا و به قولی جمع آن عاتی است.
، ص: 196
[سوره الأعراف ( 7): آیه 167 ] .... ص : 196
اشاره
( وَ إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّکَ لَیَبْعَثَنَّ عَلَیْهِمْ إِلی یَوْمِ الْقِیامَۀِ مَنْ یَسُومُهُمْ سُوءَ الْعَذابِ إِنَّ رَبَّکَ لَسَرِیعُ الْعِقابِ وَ إِنَّهُ لَغَفُورٌ رَحِیمٌ ( 167
صفحه 99 از 181
ترجمه و شرح .... ص : 196
خداوند متعال در این آیه شریفه روي سخن را به رسول اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم قرار داده و سوگند یاد فرموده و به جامعه
بشر اعلام میفرماید که بر این ستمگران تا روز قیامت گروهی بر انگیزم و مسلط نمایم که آنها را عقوبت نمایند و همواره تحت
سیطره و نفوذ دیگران قرار گیرند. و صفت تدبیر و تهدید ساحت کبریائی را یاد آوري فرموده که بشر هر لحظه در باره سیر ارادي و
افعال و رفتار خود بیندیشد و از تهدید که به بیگانگان فرموده عبرت گیرند و از مخالفت پروردگار و نیرنگ در اداء وظیفه
بپرهیزنند و از منکرات و گناهان مردم را نهی نمایند و در صف ستمگران و حیله گران در نیایند زیرا مانند آنان مورد غضب
پروردگار قرار خواهند گرفت. و نیز به منظور جلب توجه مسلمانان و تعلیم به آنان صفت رحمت و حسن تدبیر پروردگار را یاد
آوري فرموده که اگر بیگانگان هدایت یابند و از مخالفت پروردگار بپرهیزند و در مقام توبه و عذر خواهی بر آیند شایسته رحمت
و مغفرت خواهند شد و چه بسا پارهاي از موارد حکمت اقتضاء کند که در اجراي عقوبت در باره ستمکاران شتاب نفرماید و به
تأخیر افکند و یا در چگونگی اجراي عقوبت تغییر و یا مهلت دید و به هر چه اراده قار او ، ص:
197
تعلّق بیابد بدون شرط و قید به موقع اجراء خواهد گذارد. اینک میفرماید:
و به یاد آورد یا محمد صلی اللّه علیه و آله و سلم زمانی را که پروردگارت باسلاف و پیشینیان یهود اعلام کرد و به صیغه قسم بر
خود واجب ساخت که حتما بر ضد آنها کسی را برگزیند و بر آنها تا روز قیامت کسانی را مسلط گرداند که رنج سختترین
عذاب را به آنها بچشانند و در طلب بدترین شکنجه و آزار براي آنها باشند مردانشان را بکشند و زنانشان را اسیر سازند و از آنها
جزیه بستانند و به حالت ذلّت و مسکنت آنها را بیفکنند و ملک و کشورشان را تاراج کنند و تا روز قیامت روي راحت و استقلال و
آزادي کامل نبینند زیرا به راستی پروردگار تو در عقوبت دادن نسبت به کسی که در اثر کفر و معصیت مستوجب آن است سریع و
شتابان است و در آمرزش و ستر گناهان کسی که ایمان آورد و از گناهان خود توبه نماید مهربان و با مرحمت است.
(167)
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 197
اي محمد یا کن چو اعلام کرد مر تو را پروردگارت کوست فرد
می برانگیزد بر ایشان او بزود میکند یعنی مسلط بر یهود
مر کسی را تا به روز رستخیز که چشاندشان عذابی از ذخیر
همچون قتل و ضرب و جزیه و اختلال که بر ایشان میرسد از سوء حال
بعد داود و سلیمان بیشکیب خواري ایشان راست پی در پی نصیب
هست مر پروردگارت زود گیر در عقوبت کافران را ناگزیر
هم بود آمرزگار و مهربان بعد توبه بر گروه عاصیان
(167)
، ص: 198
صفحه 100 از 181
شأن نزول .... ص : 198
طبق نوشته تفاسیر علی بن ابراهیم و برهان این آیه در باره یهودیان نازل گردیده است.
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 198
قوله تعالی: یَسُومُهُمْ سُوءَ الْعَذابِ.
سوم یعنی تحمیل، چریدن. لازم و متعدي هر دو آمده است چنانکه در آیه 49 سوره بقره میفرماید:
یَسُومُونَکُمْ سُوءَ الْعَذابِ یعنی عذاب بد را به شما تحمیل و وارد میکردند. مسوّم به صیغه مفعول ممکن است از سیما باشد یعنی
نشاندار و شاید از تسویم باشد یعنی فرستاده شده چنانکه در آیه 14 سوره آل عمران میفرماید: مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّۀِ وَ الْخَیْلِ
الْمُسَوَّمَۀِ ولی ظاهرا نشاندار مراد است که آن موجب تخصص و مالکیت است یعنی اسبان داغ نهاده و نشاندار. و در آیه 34 و 35
سوره ذاریات که میفرماید:
لِنُرْسِلَ عَلَیْهِمْ حِجارَةً مِنْ طِینٍ. مُسَوَّمَۀً عِنْدَ رَبِّکَ لِلْمُسْرِفِینَ نیز به قرینه عند ربّک نشاندار منظور است.
سنگهاي نشانداري که نشان گنهکاران دارند و مخصوص آنهااند.
، ص: 199
[سوره الأعراف ( 7): آیه 168 ] .... ص : 199
اشاره
( وَ قَطَّعْناهُمْ فِی الْأَرْضِ أُمَماً مِنْهُمُ الصَّالِحُونَ وَ مِنْهُمْ دُونَ ذلِکَ وَ بَلَوْناهُمْ بِالْحَسَناتِ وَ السَّیِّئاتِ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ ( 168
ترجمه و شرح .... ص : 199
خداوند متعال در این آیه کریمه بیان فرموده: پروردگار دوازده طایفه یهود را در سرزمینها متفرق و پراکنده نمود برخی از آنان که
دین اسلام را درك نمودند بدان گرویده مسلمان شدند و بسیاري دیگر شعار آنان توریۀ و پیروي از نیاکان و به آئین نژادي خود
ثابت و پا بر جا ماندند و پروردگار بر حسب نظام آزمایش پیوسته آنان را زمانی در نعمت و رفاه و آزمایش و نیز زمانی در سختی
و شدّت زندگی آنها را به معرض آزمایش در آورد شاید که برخی از آنها به طریقه خداپرستی توجه نموده دعوت دین اسلام را
بپذیرند. اینک میفرماید:
و جماعت یهود همواره باید به بدترین حال بگذرانند و دائما مانند گناهکاران نافرمان معیشت نمایند و هیچ وقت داراي دوست و
شوکت واحدهاي نباشند و تا قیامت خوار و زبون دیگران باشند لذا حکم خدائی در باره آنها چنین صدور یافته است که ..... ما آنها
را در روي زمین پراکنده ساخته مردمان نیک و شایستهاند که آخرت را بر دنیا ترجیح داده و به پیغمبران خدا ایمان آورده و تجاوز
از حدّ و حود ننمودهاند و پارهاي دیگر ، ص: 200
صفحه 101 از 181
را آنها غیر از اینانند و در درجه از آنها پستترند که یا کافراند یا دچار فسوق و عصیانند و خداوند متعال با آنها همان معاملهاي را
میکند که با دیگران کرده است و میفرماید: ما آنها را به نعمتها و نقمتها و رخاء و شدت و به وسعت رزق و تنگی در معیشت
مبتلی و آزمایش کردم که در حال رفاه و نعمت به اطاعت حق رغبت کنند و مرتبط به حق شوند و در حال رنج و نقمت از گناه
دوري گزینند و به خدا بپیوندند شاید از کفر و گناه برگردند و رجوع به حق نمایند.
(168)
، ص: 201
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 201
هم پراکنده نمودیم از یقین آل اسرائیل را اندر زمین
هم جماعتها که بعضی زان فرق صالحند و پیرو فرمان حق
آن کسان تغییر اندر هیچ حال راه میننمودشان اندر کمال
بر مسیح و بر محمّد (ص) بیگمان بردشان ایما و باشد هر زمان
هم از ایشان دون این بودند نیز فاسق و استیزه روي و بیتمیز
آزمودیم آنکسان را سر بسر بر بد و نیک جهان از نفع و ضرر
از غنا و صحّت و عیش و نعم و ز بلا و فقر و بیماري و غم
باز تا گردند شاید از فساد سوي حق هم بر صلاح و بر سداد
(168)
، ص: 202
[سوره الأعراف ( 7): آیه 169 ] .... ص : 202
اشاره
فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ وَرِثُوا الْکِتابَ یَأْخُذُونَ عَرَضَ هذَا الْأَدْنی وَ یَقُولُونَ سَیُغْفَرُ لَنا وَ إِنْ یَأْتِهِمْ عَرَضٌ مِثْلُهُ یَأْخُذُوهُ أَ لَمْ یُؤْخَذْ عَلَیْهِمْ
( مِیثاقُ الْکِتابِ أَنْ لا یَقُولُوا عَلَی اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ وَ دَرَسُوا ما فِیهِ وَ الدَّارُ الْآخِرَةُ خَیْرٌ لِلَّذِینَ یَتَّقُونَ أَ فَلا تَعْقِلُونَ ( 169
ترجمه و شرح .... ص : 202
خداوند متعال در این آیه شریفه توضیح فرموده: پس از آنکه زندگی افراد قبائل دوازده گانه یهود سپري شد فرزندان و اعقاب آنان
که زمان ظهور دین اسلام و نزول قرآن را درك نمودند براي حفظ رابطه قومیت خود کتاب توریۀ را از گذشتگان خود به وراثت
بردند و نظر به اینکه کتاب آسمانی اختصاص به نیاکان آنها نداشته تا اینکه بطور وراثت به فرزندان آنها انتقال بیابد بدین جهت
مراد از وراثت توریۀ شعار قومیت و تقلید آئین گذشتگان است نه پیروي از توریۀ. سپس میفرماید:
صفحه 102 از 181
از هر طریق بتوانند استفاده نموده اموال مردم را بدست آورند و از ارتکاب هر گناه و خیانت باکی ندارند و پیوسته همّت خود را
صرف به دست آوردن حطام دنیا مینمایند و از ستم به زیر دستان خودداري ندارند. ، ص: 203
از جمله آئین خرافی آنان از نظر غرور آن است که نژاد اسرائیل را مقرّبان و دوستان ساحت پروردگار پندارند و بدین جهت
خودشان را از اجراي عقوبت بطور استثناء ایمن دانند و این دعوي مغفرت گناهان بطور گزاف بهتانی است به ساحت پروردگار زیرا
سبب تجري و هدم دین خواهد بود و اگر جمله سیغفر لنا مبنی بر رجاء و امید آمرزش پروردگار بود لازم آن است که امید آنان
توأم با خوف باشد و همواره در مقام پشیمانی که لازم رجاء و اظهار توبه است بر آیند و پیوسته به انتظار عفو و عذر خواهی بسر
برند و از گناهان پرهیز نمایند.
و اگر بر حقوق و اموال مردم دست یابند مال خود پندارند و از ظلم و ستم و ارتکاب گناهان و حیف و میل اموال مردم باکی
ندارند این جمله قرینه آن است که دعوي مغفرت آنان از نظر غرور و تجري به ساحت پروردگار است نه از نظر امید عفو و
پشیمانی از گناهان.
از جمله پیمانی که از پیروان مکتب توحید و کتاب آسمانی گرفته شده آن است که دین و احکام اللهی باید از خیانت و تحریف
مصون بماند و بر حسب عقیده و عمل از حدود آن تجاوز ننمایند زیرا تغییر حکمی از احکام بدعت و خیانت به حریم و شئون
کبریائی است و سبب ارتداد و خروج از دین خواهد شد. و نیز اگر از نظر غرور و خودستائی خود را مقرب و وابسته به ساحت
پروردگار پندارند و یا خود را ایمن از عقوبت دانند از حدود احکام اللهی خارج شدهاند سپس میفرماید: به حکم خرد کتاب
آسمانی و احکام آن اختصاص به طایفهاي ندارد بلکه وظایف عمومی مردم است بدین جهت هرگز کسی بطور استثناء از حریم
وظائف بندگی خارج نخواهد بود و دعوي مغفرت بطور گزاف و بیهوده هتک به ساحت ، ص:
204
پروردگار و سبب تجري و اساس دین را متزلزل و منهدم مینماید.
اساس دین توحید و کتاب آسمانی همچنانکه خود بر آن گواهی میدهد بر آن است که عالم قیامت محصول همه عوالم و نشئاتی
است که هر یک از آنها را بشر پس از دیگري پشت سر خواهد گذارد و نیز بشر غرض از نظام خلقت است و زندگی افعال در
حرکات او نیز بر اساس اختیار و به منظور آزمایش اوست بدین جهت نیروي ایمان و انقیاد وي در این جهان نسبت به پروردگار در
عالم قیامت به حدّ رشد و کمال میرسد و به صورت خشنودي ساحت پروردگار و اراده مطلقه ظهور خواهد نمود که هر چه را
بخواهد پروردگار آن را خواسته پدید آورد بدین جهت اهل ایمان و تقوي با استقرار خاطر بر شئون و نظام زندگی خود فرمانروا
میباشند و از هر خاطره ناگواري ایمن و مصون خواهند بود آیا نمیفهمید؟ اینک میفرماید:
و بعد از آن جماعت ك رفتند جماعت دیگري جانشین آنها شدند که وارث کتاب توریۀ گشتند که ظاهر اهل کتاب معاصر پیغمبر
ما صلی اللّه علیه و آله و سلم مقصود است و این قوم خلف یعنی جانشینان ناخلف به عرض و متاع این دنیا و حطام فانی و ظلّ زایل
آن چسبیده و از طرق غیر شرعی و وجوه نامشروع هر چه به دستشان آید میگیرند و معهذا میگویند زود است که غفران اللهی
نصیب ما شود و از راه غرور گویند: لَنْ تَمَسَّنَا النَّارُ إِلَّا أَیَّاماً مَعْدُوداتٍ اذ نَحْنُ أَبْناءُ اللَّهِ وَ أَحِبَّاؤُهُ و اگر تمکنی حاصل کنند و
مصادف مال غیر مشروعی مانند رباء و رشوة یا فروش احکام خدا به حلال کردن حرام و حرام کردن حلال خدا بشوند آن را
میگیرند و ابدا متّعظ نمیشوند و بازگشت و توبهاي هم نمینمایند و یا این وصف امید آمرزش دارند و این خیلی باعث شگفتی
است آیا در کتاب توریۀ از آنها پیمان محکم گرفته ، ص: 205
نشده است که بر خدا جز حق و راستی چیزي نگویند و حال آنکه آن کتاب دروغ بر خدا را اکبر کبائر قرار داده است و اینان با
اینکه تورات را کاملا خوانده و تدرّس کرده و فهمیدهاند و در آن ملاحظه کردهاند که خوردن مال غیر حرام و تجاوز به حق غیر به
صفحه 103 از 181
هر رنگ و شکل باشد حرام است معذلک هیچ باکی از خوردن مال حرام و تجاوز به حق غیر ندارند آیا اینها ندانستهاند که دار
آخرت و آنچه در آن است بهتر از دنیا و ما فیها است و ندانستهاند که دار آخرت براي کسانی که از خدا بپرهیزند و از عذاب خدا
نترسند خوبتر از آلایش به زخارف پست دنیوي است آیا چشم دل اینان نابینا گشته و آیا تعقل نمیکنند که سراي دیگر و نعمات
آن بهتر و پایندهتر است؟
(169)
، ص: 206
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 206
آمدند از بهر ایشان همچنین خلف یعنی قوم دیگر جانشین
که بدند از ما سلف قائم مقام وارث توریۀ گشتندي بنام
خود گرفتند آن به میراث این خلف علم آن ناموخته از ما سلف
می بگیرند آنچه باشد پستتر از متاع دنیوي اندر ثمر
رشوه گیرند اعنی از راه صواب خاصه در احکام و تحریف کتاب
می بگویند اینکه غفران ازاله زود ما را میرسد در هر گناه
خویش آمرزیده دانستی ز ربّ شب ز جرم روز، روز از جرم شب
هم گراید مثل آن آراسته آنکسان را از متاع و خواسته
یعنی کالاي دنیا مثل آن گر بیاید هم بر ایشان رایگان
باز خواهند آنکه گیرند از انام آنچه را حق کرده بر ایشان حرام
، ص: 207
با چنین اصرار بر اخذ حرام چشم دارند از خدا غفران تمام
باز نگرفته است آیا در حساب حق بر ایشان هیچ میثاق کتاب
که نگویند آن جماعت بر خدا غیر حق حرفی به نزد مدعا
خواندهاند آن را که میباشد در آن وین ندیدند اندر او فاش و عیان
مر سراي آخرت نیکوتر است آنکسانی را که تقوي در خور است
نیستشان آیا تعقل اندکی بر صلاح و بر فساد خود یکی
(169)
، ص: 208
[سوره الأعراف ( 7): آیه 170 ] .... ص : 208
اشاره
صفحه 104 از 181
( وَ الَّذِینَ یُمَسِّکُونَ بِالْکِتابِ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ إِنَّا لا نُضِیعُ أَجْرَ الْمُصْلِحِینَ ( 170
ترجمه و شرح .... ص : 208
خداوند متعال در این آیه مبارکه توضیح میدهد: بر حسب اینکه یهود در آیه گذشته تورات را شعار قومیت و اساس وحدت نژادي
خود قرار داده و خود را پیروان آن معرفی نموده و میخوانند لذا خداوند میفرماید: نظام سعادت افراد و اجتماع بشر بر دو رکن
استوار است که در هر عصري از اعصار و ادوار بشریت پیروان دین و کتاب آسمانی اگر به حقیقت از آن پیروي مینمودند نه بطور
شعار قومیت و نژادي رستگار بودند و قرآن کریم که برنامه عمومی و جهانی است بیان اصول اعتقادي و وظائف اخلاقی و عملی
است و مرکب از مواد و مقررات بسیاري است و مسیر و روش بشر را در زندگی فردي و اجتماعی بیان مینماید و آنچه در فطرت
بشر بطور اجمال بر ریعت نهاده شده برنامه مکتب قرآن کریم طریقه صلاح و انتظام زندگی بشر را بطور مشروح و مبسوط بیان
مینماید و رهبر بشر به رموز و اسرار نهفته در دوران انسانی است و هر چه فساد و یا اختلاف در نظامات بشري رخ داده در اثر
تخلف و سرپیچی از برنامه مکتب قرآن است.
رکن دیگر که صلاح و انتظام زندگی بشر بر آن استوار است و از رستگاري بهره وافري خواهند داشت التزام به فرایض یومیه
پنجگانه است و اختصاص فرایض از میان سایر وظایف دینی از نظر اعتناء به شأن و بیان آثار روانی و جوارحی آن است زیرا بهترین
مثال عبودیت و خلوص قلبی و ، ص: 209
خضوع جوارحی به ساحت پروردگار است و نسبت فرایض پنجگانه به سایر وظائف دینی به منزله روح و روان است که صحت و
قبول سایر اعمال و وظایف دینی بر صحت و قبول فرایض استوار شده و عمود و رکن دین اسلام معرفی شده است.
سپس میفرماید: پروردگار اهل ایمان و پرهیزکاران را در این جهان از زندگی سعادتمندانه و در آخرت از نعمتهاي جاودان
بهرهمند میفرماید.
زیرا پرهیزکاران در اثر مراقبت به اعمال پسندیده در اصلاح زندگی خود و اجتماع میکوشند و جامعه را از وقوع خطر و فساد باز
میدارند و مورد علاقه قلبی و از جمله پیشوایان بوده که مردم از آنان پیروي مینمایند. اینک میفرماید: و نیز دار آخرت بهتر است
براي کسانی که متمسک به کتاب خدا شوند و نماز را بطور کامل بر پا دارند زیرا ما مزد اصلاح کنندگان را خواه اصلاح خویش و
خواه اصلاح دیگران ضایع نمیگذاریم و به هدر نمیدهیم و اجر همه را اداء مینمائیم. و به تفسیر دیگر:
تمسک به کتاب آسمانی بطور مطلق خواه قرآن و خواه توریۀ و انجیل براي کسانی که متمسک به آنها شوند و به آنچه از احکام
رسیده است عمل کنند و نماز را بر پا دارند خواه از یهود یا غیر آنها ما جزاي نیکی به آنها میدهیم زیرا:
إِنَّا لا نُضِیعُ أَجْرَ مَنْ أَحْسَنَ عَمَلًا.
(170)
، ص: 210
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 210
و آنکسان را که تمسک بر کتاب هست و از تحریف دارند اجتناب
نیستشان ز احکام توریۀ انحراف یا به قرآن کرده باشند اعتراف
صفحه 105 از 181
هم به پا دارند بر نیکی نماز کان بود بنیاد طاعات و نیاز
نزد ما ضایع نگردد یک تسو مزدشان کارند بر اصلاح رو
(170)
شأن نزول .... ص : 210
تفسیر برهان نوشته ابو الجارود از امام محمد باقر علیه السّلام روایت نموده که این آیه در باره آل محمد صلی اللّه علیه و آله و سلم
و پیروان آنها نازل شده است.
، ص: 211
[سوره الأعراف ( 7): آیه 171 ] .... ص : 211
اشاره
( وَ إِذْ نَتَقْنَا الْجَبَلَ فَوْقَهُمْ کَأَنَّهُ ظُلَّۀٌ وَ ظَنُّوا أَنَّهُ واقِعٌ بِهِمْ خُذُوا ما آتَیْناکُمْ بِقُوَّةٍ وَ اذْکُرُوا ما فِیهِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ ( 171
ترجمه و شرح .... ص : 211
خداوند متعال در این آیه کریمه به رسول اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم میفرماید: به یاد آور هنگامی که کوه طور را بر فراز بنی
اسرائیل قرار دادیم بطوري که بر همه آنها احاطه نموده و سایه میافکند و این امر به منظور تهدید آنان بود و پیوسته گمان
میکردند که کوه بر آنان فرود میآید و امر نمودیم که توریۀ کتاب آسمانی را بپذیرید و با عزم و استقامت اطاعت نموده به احکام
و واجبات آن رفتار نمائید و از گناهان بپرهیزید و در آن باره تقصیر ننمائید و نیز به یاد آورید عهد و پیمانی را که از هر یک از
شما گرفتهایم. و اگر به احکام و وظایف توریۀ رفتار نمائید باشد که پرهیزکار شوید و از عقوبت ایمن گردید و اگر توریۀ را
نپذیرید و از احکام آن تخلف نمائید بطور حتم از سعادت و رستگاري بهرهاي نخواهید داشت. اینک میفرماید:
به یاد آور زمانی را که بنی اسرائیل از قبول توریۀ امتناع کردند و ما کوه را از جا کنده بر سر آنها بلند ساختیم و بر پا داشتیم و
گوئی مانند سایبانی بر سر آنها بلند بود و بنی اسرائیل پنداشتند یا یقین کردند که آن کوه ، ص:
212
به روي آنها خواهد افتاد و دلهایشان مضطرب گشت و به سجده در افتادند و در آن حال به آنان گفتیم آنچه را که براي شما
آوردهایم و از احکام و فرایض در کتاب خودمان بر شما الزام کردهایم و واجب فرمودهایم بپذیرید و با نیروي جد و نشاط و اجتهاد
به آنها عمل کنید و آنچه در آن کتاب است از عهود و مواثیق و پیمانهائی که براي عمل به آنها از شما گرفتهایم به خاطر بسپارید و
همیشه به یاد داشته و فراموش ننمائید باشد که متقی و پرهیزگار شوید و از عقاب پروردگار خودتان بترسید و دلهایتان به تقوي پر
شود و اعمالی که از شما صادر میشود موافق من باشد و موجب خیر و صلاح و نجاح و فلاح شما گردد.
(171)
صفحه 106 از 181
، ص: 213
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 213
زان زمان کن یاد از بهر نشان کوه را برداشتیم از فوقشان
ز آنکه به احکام توریۀ از دغل بودشان اهمال در حین عمل
ظنّشان این بود اینکه کوه آید فرود بر سر ایشان سراسر در سجود
نیم رخ بر سجده نیمی بر جبل تا بر ایشان کی فتد کوه از محلّ
می بگیرد از کمال جد و جهد بر شما دادیم آنچه از روي عهد
آن زمان گفتیم یعنی در خطاب که بگیرید آنچه حکم است از کتاب
یاد آرید آنچه میباشد در او از عهود و امر و نهی و فعل و خو
تا شما باشید مر پرهیزگار اهل دین را در عداد و در شمار
، ص: 214
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 214
قوله تعالی: وَ إِذْ نَتَقْنَا الْجَبَلَ فَوْقَهُمْ نتق یعنی کندن چیزي از ریشهاش چنانکه در مجمع از ابو عبیده نقل شده. و به قولی در اصل به
معنی رفع و بلند کردن است.
به زن ناتق گویند که فرزندان خویش را بلند میکند و به قول بعضی اصل آن جذب است ولی رفع مورد تصدیق قرآن است زیرا
گاهی در مورد نتق رفع بکار رفته.
و این امر چهار بار در آیات قرآن ذکر گردیده و نشان میدهد که بالا رفتن کوه براي اجبار به ایمان نبوده بلکه براي نشان دادن
عظمت و قدرت خدا و تشویق آنها به ایمان و عمل بوده است و گر نه با آیه 256 سوره بقره که میفرماید: لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ جور
نخواهد آمد و ادعاي آنکه نفی اکراه فقط در اسلام است قابل قبول نیست. ضمنا این لفظ فقط یکبار در قرآن مجید بکار برده شده
است.
، ص: 215
[سوره الأعراف ( 7): آیه 172 ] .... ص : 215
اشاره
وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنِی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلی أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا بَلی شَهِدْنا أَنْ تَقُولُوا یَوْمَ الْقِیامَۀِ إِنَّا کُنَّا
( عَنْ هذا غافِلِینَ ( 172
صفحه 107 از 181
ترجمه و شرح .... ص : 215
خداوند متعال در این آیه مبارکه بیان فرموده: که همه افراد از سلسله بشر که در عالم ازلی گذشته که از صلب آدم و از اصلاب
فرزندان او تا آخرین افراد بشر که مقرر است بوجود آیند همه آنها بوجود نوري در پیشگاه ساحت پروردگار که مسطوره صفات
فعل اوست حاضر بودند و به همه آنها نیروي شهود موهبت فرمود به اینکه حاجت ذاتی و مخلوقیّت خود را مشاهده نمایند که هر
یک شعاع و برتري از ساحت پروردگار و به فیض پی در پی او نیازمند هستند و این صحنه اختصاص به سلسله بشر دارد و یگانه
موهبتی است که پروردگار به آنان موهبت فرموده که با این نیز خود شناس و خدا شناس شوند و حاجت ذاتی خود را بیابند که
پرتوي از حریم کبریائی هستند و لطیفه کمالات نوع بشر و یگانه امتیاز افراد بیشمار آنان از یکدیگر بر محور این نیرو دور میزند و
یگانه ودیعهاي است که پروردگار به سلسله بشر به امانت سپرده است این صحنه اختصاص به سلسله بشر دارد و یگانه موهبتی است
که پروردگار به آنان موهبت فرموده که با این نیرو خود شناس و خدا شناس شوند و حاجت ذاتی خود را بیابند که پرتوي از حریم
کبریائی ، ص: 216
هستند و لطیفه کمالات نوع بشر و یگانه امتیاز افراد بیشمار آنان را از یکدیگر بر محور این نیرو دور میزند و یگانه ودیعهاي است
که پروردگار به سلسله بشر به امانت سپرده است.
و جمله أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ نخستین خطابی است که از حریم کبریائی شرف صدور یافت و در آن صحنه اشهاد بر سلسله بشر منّت نهاد و
تا ابد او را مسئول این موهبت معرفی فرمود که پیوسته به سپاس این نعمت قیام نمایند و بدین خطاب نیز اعلام نمود که براي سلسله
بشر زندگی با نظام دیگري و حساب جداگانهاي مقرر نموده و آنان را به معرض آزمایش در خواهد آورد و حیات و زندگی
جاودان به آنان موهبت خواهد فرمود و رابطه ساحت پروردگار با موجودات فقط ایجاد و افاضه است و خطاب و سخنان او نیز تعلیم
وجودي و افاضه نیروي شهود خواهد بود. بر این اساس خطاب أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ آغاز به قدسیان توجه داشته و بطور شهود انقیاد و
عبودیت ذاتی خود را به حریم کبریائی تقدیم نموده سپس سلسله بشر نظر به وساطتی که ارواح قدسی دارند از آنان طریقه انقیاد را
آموخته و از پاسخ آنان پیروي نموده و بی دریغ به حاجت ذاتی و مخلوقیت خود اقرار نموده به زبان وجودي گفتند پیوسته
نیازمندیم و از پرتو فیض پی در پی آفریدگار بهرهمند هستیم.
و تقدیر جمله أَنْ تَقُولُوا یَوْمَ الْقِیامَۀِ ان لا تقولوا میباشد و بیان نتیجه نیروي شهودي است که پروردگار در نخستین عالم سیر و
سلوك بشر بسوي پروردگار به وي موهبت فرموده است و از هر یک نیز پیمان گرفته و عذري براي آنان در پیشگاه عدل پروردگار
باقی نگذارده و نگویند پروردگار نیروي خرد و تفکر به ما موهبت ننموده و خداشناسی و غرض از خلقت را أنوار العرفان فی تفسیر
القرآن، ج 15 ، ص: 217
به معرفی ننموده و از نظر قصور و جهالت نه مسیر خود را شناختهایم و نه آفریدگار جهان را. اینک میفرماید:
به یاد آور یا محمد صلی اللّه علیه و آله و سلم که زمانی را که پروردگارت از آدم و اولادش نسلا بعد نسل از اصلاب پدرانشان در
بدو خلقت و موقعی که هنوز به ارحام مادران منتقل نشده بودند پیمان گرفت و خود آنها را گواه خودشان قرار داده به اینکه آیا من
پروردگار شما و مالک امر شما نیستم و همه آن ذرّیّات بلسان حال گفتند بلی شهادت میدهیم که تو پروردگار ما و معبود ما
هستی و غیر تو پروردگاري براي ما نیست.
و این گرفتن پیمان و شهادت براي این بود که در روز رستاخیز و روز ظهور امر نگویند ما از این امر یعنی وحدت و یگانگی و
یکتائی پروردگار و ذات مقدس واجب الوجود غافل بودیم یعنی آگاه نشدیم و اقامه حجت و دلیلی براي ما نشد و عقول ما را کامل
ننموده بودي تا در این باب تفکّري کنیم و حال آنکه ما موضوع توحید را در فطرت آنها قرار داده بودیم و در بدو خلقت آنها را
صفحه 108 از 181
شاهد خودشان قرار داده و از ذرّیّات بنی آدم اعتراف گرفته بودیم و چون توحید و اعتقاد به یگانگی پروردگار جبلّی آنهاست راه
عذر بر آنها بسته خواهد بود.
(172)
، ص: 218
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 218
یاد کن بگرفت چون پروردگار از بنی آدم به دور روزگار
از ظهور اعنی که از اصلابشان پشت در پشت از ره و آدابشان
نسلشان از بعد نسلی در فزون همچنین آورد پی در پی برون
همچنین بگرفت ایشان را گواه بر نفوس خویشتن بیاشتباه
یعنی اندر عملهاشان بر نهاد آنچه داعی بود بر ربّ العباد
اندر اقرار ربوبیت به جد که بر آن هر نفس باشد مستعدّ
بر شما آیا نیم پروردگار جمله گفتند آري این است آشکار
اندر این آیت سخن باشد فزون در میان اهل تفسیر و فنون
نیست لازم ذکر آنها بالتمام آنچه وافی است در نظم کلام
این بود بر وجه تحقیق متین گز بشر بگرفت عهد آن رب دین
، ص: 219
کو بود پروردگار این عباد سر نپیچند از اطاعت و انقیاد
هم به نپرستند چیزي را جز او شرك بر وي ناورند از هیچ رو
هستیش راعی است او را بالعهود کش بود پروردگاري در وجود
عقل و فهمش هم بر این باشد گواه وین گواهی را ملک دارد نگاه
گفت زان حق با ملایک شاهدند کاین خلایق اندر این عهد آمدند
عقل و روح اعنی بشر را بر اله شد بر اقرار ربوبیت گواه
پس گواهش گر خود او باشد رواست ور خداوند ملایک هم بجاست
پس چو بودند این زراي لا علاج در ظهور خویش از طبع و مزاج
مر طبیعت گشت ایشان را حجاب رفتشان از یاد آن عهد و ایاب
در قیامت چونکه گردد پرده باز مر پدید آید حقیقت از مجاز
می بگویند اهل غفلت یا هوا بیخبر بودیم زین اقرار ما
(172)
، ص: 220
[سوره الأعراف ( 7): آیه 173 ] .... ص : 220
صفحه 109 از 181
اشاره
( أَوْ تَقُولُوا إِنَّما أَشْرَكَ آباؤُنا مِنْ قَبْلُ وَ کُنَّا ذُرِّیَّۀً مِنْ بَعْدِهِمْ أَ فَتُهْلِکُنا بِما فَعَلَ الْمُبْطِلُونَ ( 173
ترجمه و شرح .... ص : 220
خداوند متعال در این آیه مبارکه میفرماید: اگر پروردگار به بعضی از افراد بشر مثلا به طبقات پدران و یا بخصوص فرزندان آدم
نیروي شهود موهبت میفرمود عذر سایر افراد در پیشگاه عدل پروردگار پذیرفته بود که بگویند ما مردمی که از نیروي شهود و خرد
بیبهره بودیم ما را در صف نیاکان و پدران ما قرار مده زیرا از نظر قصور و جهالت نه مسیر خود و نه غرض از خلقت را فهمیدهایم
و نه آفریدگار جهان را هر یک از ما مردم بیبهره از شهود و خرد و اندیشه را چگونه در صف بیگانگان قرار دهی و اندیشه ما را
شرك و رفتار و حرکات ما را گناه و تمرد معرفی فرمائی در صورتی که ما از نظر قصور با نیاکان و پیشینیان خود هم آئین بودیم.
اینک میفرماید: در روز قیامت عذر آورده بگویند جز این نبوده است که پدران ما پیش از آمدن ما براي خدا شریک ساختند و ما
پس از آنها اطفالی بودیم و عقلی نداشتیم و صلاحیتی براي تعقل و تفکر و نظر و تدبّر حاصل نکرده بودیم و غافل از این بودیم که
خداوند بنا به گفته پیغمبران از ما پیمان گرفته است و پدران شرك ما را بر دوش خودشان تربیت کرده و نشو و نما دادند و با این
وصف و استدلال بیاساس بگویند اي پروردگار آیا ما را به کردار باطل پرستان و ناحق طلبان خواهی ساخت؟ و تقدیر کلام اینکه
ما آنان را به ، ص: 221
فعل و کردار پدرانشان هلاك نمیسازیم بلکه به فعل خودشان و به رفتار خلاف فطرتشان و پیمانی که در بدو خلقت دادهاند و
توحید در جبلّت ایشان بوده است و همچنین به سبب عقل و استعدادي که به آنها دادهایم حجّت بر آنها تمام بوده است.
(173)
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 221
یا جز این گویند نبود که بدند مر پدرهامان به شرك از پیش چند
بیشتر یعنی از ماجد و باب همچو ما بودند اندر احتجاب
ما بدیم از بعدشان ذرّیّتی گر چو ایشانیم زین در غفلتی
پس کنی ما را هلاك آیا کنون در فعال گمرهان و مبطلون
یعنی این غفلت بود در آدمی کز فزونی زان نهد رو بر کمی
ما هم از پشت پدرها آمدیم غافل از عهد ربوبیت شدیم
(173)
، ص: 222
[سوره الأعراف ( 7): آیه 174 ] .... ص : 222
صفحه 110 از 181
اشاره
( وَ کَذلِکَ نُفَصِّلُ الْآیاتِ وَ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ ( 174
ترجمه و شرح .... ص : 222
خداوند متعال در این آیات پرده از پاره حقایق و اسرار برداشته و از عوالم و نشئاتی که از بشر گذشته نام بردیم باشد که بشر به
خود آید و به آثار صنع آفریدگار متوجه شود و از موهبت نیروي شهود و خرد که یگانه فضیلت و امتیاز بشر از سلسله موجودات
است سپاسگزارد و با نیروي شهود و خرد بیاید و مشاهده نماید که هر یک از عوالم و نشئاتی که بشر پیموده و میپیماید بسوي
ساحت پروردگار در سیر و حرکت بوده تا به منزل ابدي و همیشگی خود برسد. اینک میفرماید:
ما بدین طریق و این چنین آیات توحیدي را براي بندگان خود تفصیل داده و روشن میسازیم شاید که آنان از راه باطل به راه حق
برگردند و از تقلید آباء و اقتداء به روش پدران مشرك خود دست بردارند.
(174)
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 222
ما کنیم آیات خود تفصیل نیز تا که باز آیند شاید بر تمیز
یعنی از تقلید باطل ز امتیاز رو به تحقیق و یقین آرند باز
(174)
، ص: 223
توضیحات .... ص : 223
قوله تعالی: وَ سْئَلْهُمْ عَنِ الْقَرْیَۀِ الَّتِی کانَتْ حاضِ رَةَ الْبَحْرِ پرستشی که در این آیه به رسول اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم امر شده
است سؤال تقریر است یعنی آنها به این امر قرار دارند و مراد نکوهش و توبیخ اعمال گذشته یهودان است و بیان اینکه کفر
معاصرین پیغمبر اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم امر تازهاي نبوده بلکه موروثی آنها بوده است.
اگر کلمه کذلک را در این آیه وقف کنیم یعنی آن را جزو جمله قبل بخوانیم بدین قسم: وَ یَوْمَ لا یَسْبِتُونَ لا تَأْتِیهِمْ کَذلِکَ تفسیر
چنین میشود: که روز شنبهشان ماهیها میآمدند و بر سطح آب ظاهر میشدند و روزي که شنبهشان نبود اینطور نمیآمدند یعنی
این چنین آشکار نمیشدند و نبلوهم ابتداء جمله بعد باشد یا آنکه در جمله لا تأتیهم وقف کنیم و کذلک جزو جمله بعد باشد و
تفسیر چنین میشود: این چنین ما آنها را به سبب فسقشان یعنی سبب خروجشان از دین و از حدود اللهی آزمایش میکنیم و به
بلاها مبتلا میسازیم.
قوله تعالی: لِمَ تَعِظُونَ قَوْماً اللَّهُ مُهْلِکُهُمْ أَوْ مُعَذِّبُهُمْ عَذاباً شَدِیداً توضیح آنکه آن قوم سه فرقه بودند یکدسته قانصۀ یعنی صیاد و
دسته دیگر ساکته و سه دیگر واعظه و ساکتین به واعظین میگفتند: چرا قانصین را که تجاوز از حد کرده و خدا آنها را معذّب
خواهد داشت پند میدهید و نسبت به کسی که نصیحت نمیپذیرد موعظه چه سود دارد؟ واعظین میگفتند: ما به تکلیف شرعی
صفحه 111 از 181
خود عمل میکنیم و باید نهی از منکر کنیم که ، ص: 224
از طرفی در موقف حساب و در روز رستاخیز در پیشگاه اللهی معذور باشیم و از طرف دیگر به این امید هستیم که آنها نصایح ما را
بپذیرند و متقی شوند و پرهیزگار گردند و دست از خطایا بردارند.
قوله تعالی: فَلَمَّا نَسُوا ما ذُکِّرُوا بِهِ نسیان عبارت از حالت فراموشی و زوال علم و آگاهی است و تذکر در این مورد نیز عبارت از
توجه به منبع پروردگار از شکار ماهی است و نسیان و تذکر دو حالت روانی ضد یکدیگرند و اتصاف انسان به آن دو حالت در
یک زمان محال است. روح و روان انسان داراي نیروي شهوت و تمایلات طبع رغبت دارد و از آن مرتبه تعبیر به نفس اماره میشود
و پس از ارتکاب به گناه و ارضاء خاطر حالت ندامت و پشیمانی بر انسان رخ میدهد و به این نیروي روانی نیز نفس لوّامۀ گفته
میشود یعنی پس از ارتکاب به گناه وجدان انسان را ملامت و لرزش میدهد و این عقوبت روانی است و اگر مکرّر به آن گناه و
گناهان دیگر اقدام نماید نیروي ملامت وجدان از تأثیر ساقط خواهد شد تا آنجا که نفس لوّامه نیروي کیفر و ملامت خود را از
دست داده قساوت بر وجدان او عارض شده نور فطرت خاموش و بیاثر خواهد شد. در این صورت اگر حرمت عمل و قبح مخالفت
پروردگار را یاد آوري نمایند در او تأثیري ننموده نخواهد پذیرفت مانند آن است که حرمت و قبح آن عمل گناه را فراموش نموده
باشد.
قوله تعالی: وَ بَلَوْناهُمْ بِالْحَسَ ناتِ وَ السَّیِّئاتِ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ تاریخ به ما حکایت میکند و نشان میدهد که قوم یهود سبب اعمالشان
همه وقت دچار عذاب و نگونساري بودهاند. زمانی را بابلیان و بخت نصر دیدند آنچه باید ببینند و پس از آن از مسیحیان کشیدند
آنچه باید ، ص: 225
بکشند سپس از دست مسلمانان چشیدند آنچه باید بخشند و در زمان حاضر و عصر ما هم رفتار پیشوایان آلمان هیتلر با آنان از یاد
نخواهد رفت که چگونه مزه سوء العذاب را به آنها چشانید و در اکناف جهان پراکندهشان ساخت و به فرمایش خداي تعالی اگر به
جمله: لَیَبْعَثَنَّ عَلَیْهِمْ إِلی یَوْمِ الْقِیامَۀِ توجه شود لغت بعث یعنی قیام و انگیزهاش ناگهانی است و تعیین نفرموده است این بعث از کجا
و از کی و در چه وقت و به چه کیفیّت خواهد بود و میبینیم که در هر دوري طوري آنها را نگونسار و خوار کرده است و نباید
فریب چند روزه حکومت فعلی آنها را در فلسطین خورد و به آن مغرور شد زوال آن را هم اگر خدا خواست خواهیم دید زیرا ما به
کلام خدا اعتماد داریم و در وعده خدائی تخلّفی نیست و جمله: إِلی یَوْمِ الْقِیامَۀِ مصداق واقعی خواهد داشت و آنها اگر تموّل تمام
روي زمین را به کف داشته باشند روي استقلال و سر بلندي و جامعیّت را نخواهند دید و اینک هم اگر حکومت فعلی و ظاهري
فلسطین آنها که بنام اسرائیل خوانده میشود دقیق شویم جز حکومت پوشالی و دست نشانده دیگران نیست و روزي خواهد رسید
که سیاست سازندگان خود مخرّب آن خواهد بود.
برخی از مفسرین در تأویلی عرفانی گفتهاند: در آیه مبارکه اشارهایست به اینکه شیطان را خداوند بر انگیخته و مبعوث گردانیده
است تا خلق را تا روز قیامت که مهلت یافته به رنج سوء عذاب که عبارت از دوري از قرب حق و اغواء اضلالت و دست کشیدن از
عبادت و عبودیت و گمراهی از صراط مستقیم است معذّب دارد و پروردگار هم سریع العقاب است یعنی آنان را در دنیا معاقب
میسازد به اینکه مهلت میدهد تا بر گناه بیفزاید و این عقوبت دنیوي موجب و مستلزم عقوبت اخروي خواهد بود و أنوار العرفان
فی تفسیر القرآن، ج 15 ، ص: 226
همچنین او خداي غفور و آمرزنده گناهان کسی است که بسوي او برگردد و تائب شود یعنی ارواح و قلوب اگر از پیروي هواهاي
نفسانی صرف نظر کنند و بسوي خداي خود بازگشت و استغفار کنند خداوند آنان را میآمرزد و رحیم است یعنی نسبت به توبه
کاران مهربان و با مرحمت و عطوفت است.
و به معنی دیگر سریع العقاب است یعنی مؤمنان را در دنیا به انواع بلاء از خوف و جوع و نقص در اموال و انفس و ثمرات مبتلا
صفحه 112 از 181
میسازد و آنها را موفق به صبر و شکیبائی میفرماید تا کفاره گناهانشان باشد و از دنیا پاك و پاکیزه بیرون روند و در آخرت
معذّب نباشند و او رحیم نسبت به بندگان و آمرزنده گناهان در آخرت است.
گویند یحیی بن زکریّا عیسی بن مریم علیه السّلام را ملاقات کرد و حضرت عیسی علیه السّلام به روي حضرت یحیی علیه السّلام
تبسّمی کرده گفت: مالی اراك لاهیا کأنّک آمین یعنی از چیست تو را بیخیال مینگرم گویا که از خود ایمنی و تو را بیم و باکی
نیست؟ یحیی علیه السّلام به حضرت عیسی علیه السّلام رو کرده گفت: مالی اراك عابسا کانّک آمن یعنی از چیست تو را بیخیال
مینگرم گویا که از خود ایمنی و تو را بیم و باکی نیست؟ یحیی علیه السّلام به حضرت عیسی علیه السّلام رو کرده گفت: مالی
اراك عابسا کأنّک عالیس: یعنی از چیست تو را عبوس و گرفته مینگرم گویا که از رحمت حق نومیدي؟
فقالا لا نبرح حتی نیزل علیه الوحی از یکدیگر جدا نمیشویم تا بر ما وحی نازل شود یعنی تا گفته کدامیک را تصدیق فرماید:
فاوحی اللّه تعالی: »
خداوند متعال وحی فرستاد که از شما دو تن آن یک نزد من محبوبتر است که به من بیشتر حسن ظنّ .« احبّکما الیّ احسنکما ظنّا بی
، و گمان خوبتر دارد پس عاقل راست که همیشه به پروردگار خود گمان خوب داشته و در أنوار العرفان فی تفسیر القرآن، ج 15
ص: 227
عبادت تکاسل و تنبلی نکند زیرا که کشتی بر خشگی روان نمیشود.
قوله تعالی: وَ الَّذِینَ یُمَسِّکُونَ بِالْکِتابِ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ.
دین اسلام و برنامه مکتب قرآن عبارت از اصول اعتقادي و قوانین اخلاقی و عملی است و ضامن سعادت و صلاح جهان بشریت
است و این برنامه بر حسب اقتضاء و احتیاجات بشري است و در اثر فعالیت و التزام به آنها میتوان صلاح و انتظام فردي و اجتماعی
را تأمین نمود. فرایض پنجگانه بهترین مثال عبودیت و سر فرود آوردن در پیشگاه عظمت پروردگار است که به هیچ پدیدهاي توجه
ندارد و به جز از آفریدگار جهان بیم و هراس نداشته و به موجودي امیدوار نیست و از خواست و تمایلات و خود پرستی صرف نظر
نموده و به جز پروردگار پناه نیاورده و جز او را پرستش نمینماید و این خصلت یگانه وسیله ایست که بشر را از رذائل خلقی و
فساد پاکی و پاکیزه نموده و از خود پرستی و سود خواهی میآساید تنها این رمز اصلاح و انتظام زندگی فردي و اجتماع بشري
است که قرآن کریم در اختیار بشر نهاده و به آنان پیشنهاد مینماید.
و آیه إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهی عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ نیز بیان آن است که التزام به فرایض پنجگانه اساس فاسد و رذالت خلقی را ریشهکن
مینماید و سبب فضیلت روان و قدرت روحی است که انسان از ارتکاب ظلم و ستم و رفتار ناشایسته خودداري مینمایند و نیروي
تقوي روان انسانی را از پلیدي پاکیزه مینماید و به آن صفا و نورانیت میبخشد زیا تقوي و خویشتنداري از گناهان مرتبهاي از
طهارت ذاتی و یا گوئی طهارت و عصمت اکتسابی است بر این اساس پرهیزکاران ملحق به پیامبران هستند.
قوله تعالی: وَ إِذْ نَتَقْنَا الْجَبَلَ فَوْقَهُمْ کَأَنَّهُ ظُلَّۀٌ ، ص: 228
تفسیر این آیه مبارکه در سوره بقره گذشت و خلاصه واقعه آنکه چون موسی علیه السّلام توریۀ را براي بنی اسرائیل آورد و بر آنها
خواند و آنچه از تکالیف شاقه در آن بود شنیدند از قبول و تدیّن به آنچه در آن بود امشاع کردند پروردگار هم به کوه امر فرمود
که از ریشه بر آمده و بر بالاي سر آنها در مجازات لشگر کاهشان که یک فرسخ در یک فرسخ بود قرار گرفت و هیچ فردي از
آنان نبود مگر آنکه کوه را در بالاي سر خود میدید و به آنها گفته شد اگر احکام تورات را نپذیرید کوه بر سر شما فرود خواهد
آمد و آنان چون به کوه نظر کردند و از وحشت بر جانب چپ به سجده در آمدند و به چشم راست به کوه مینگریستند که مبادا بر
سرشان بیفتد و بدین جهت است که هر یهودي را بنگرید سجدهاش بر جانب چپ است و میگویند: این سجده است که عقوبت را
از ما مرتفع ساخت و لذا به جبر پذیرفتند و از آن رو که جبر و قسر را دوامی نیست به زودي در مقام تحریف کتاب بر آمدند و از
صفحه 113 از 181
جاده مستقیم منحرف گشتند.
قوله تعالی: أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ این سؤال و جواب بر سبیل تمثیل و تخیّل است یعنی تمکین آنها از علم به ربوبیت خداوند متعال به نصب
آیات و دلایل آفاقیه و انفسیّه و خلق استعداد در آنها به منزله شاهد گرفتی آنهاست و تمکین آنها از معرفت توحید و اقرار به آن به
منزله اعتراف است و الّا اخذ پیمان و اشهاد و سؤال و جواب حقیقی در بین نبوده است و باب تمثیل باب وسیعی است که در قرآن
کریم و احادیث و سخنان بلغاء وارد است چنانکه خداوند متعال در جاي دیگر فرموده است: فَقالَ لَها وَ لِلْأَرْضِ ائْتِیا طَوْعاً أَوْ کَرْهاً
قالَتا أَتَیْنا طائِعِینَ. ، ص: 229
کاشفی در تفسیر مواهب خود گفته: اي درویش این آیت مرکز عهد ازل است تا بیخبران سر کوچه غفلت را متنبّه سازد و الّا
هوشمند بیدار دل از آن سؤال و جواب غافل نیستند.
حدیث شریف نبوي صلی اللّه علیه و آله و سلم که فرمود:
کلّ مولود یولد علی الفطرة ثم ابواه یهوّدانه او ینصرانه او یمجسّانه در توضیح و تفسیر همین آیه اخذ پیمان أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ میباشد
که هر فردي از افراد بشر بر فطرت توحید و یکتا پرستی و اسلام از مادر زائیده میشود سپس پدر و مادر و یا محیط زندگی اوست
که او را یهودي یا نصرانی یا محبوس میسازد.
و نیز استفادهاي که از آیه مبارکه میشود این است که در باب شرك به خدا هیچ عذري پذیرفته نیست و بهاء تقلید آباء غیر مقبول
و بیفایده است ولی احکام مفصله دین و امور نقلی شرع را هیچ کس مطالب نیستند مگر بعد از ارسال رسل و انزال کتب.
وَ ما کُنَّا مُعَذِّبِینَ حَتَّی نَبْعَثَ رَسُولًا.
، ص: 230
روایات .... ص : 230
1) عیاشی در ذیل آیه وَ سْئَلْهُمْ عَنِ الْقَرْیَۀِ الَّتِی کانَتْ حاضِرَةَ الْبَحْرِ از امیر المؤمنین علیه السّلام روایت کرده فرمود: در یکی از قراء )
بنی اسرائیل که در کنار دریا واقع شده بود بر اثر جزر و مدّ دریا آب دریا وارد نهرهاي قریه شده و ماهیان دریا هم بر اثر جریان آب
داخل شهرها شده و به آخرین قسمتهاي قریه میرفتند و چون خداوند صید ماهی را در روزهاي شنبه بر بنی اسرائیل حرام نموده بود
حیلهاي اندیشیده و شبکههائی ساختند و جلوي رودخانه قرار میدادند ماهیهائی که در روز شنبه وارد نهر شده بودند شب یکشنبه
صید میکردند و ماهیها هم روز شنبه بیرون میآمدند ولی روز یکشنبه جلوهگر نشده و خارج نمیشدند دانشمندان مردم را نهی
نموده و آنها را از ارتکاب عمل خلاف منع میکردند چون نپذیرفتند خداوند آنها را به صورت میمون و خنزیر مسخ نمود. و علت
حرمت صید در روز شنبه آن بود که عید هفتگی تمام ملل در آن عصر جمعه بود و یهودیها مخالفت با آن نموده و روز شنبه را عید
خود قرار دادند و خداوند آنها را از صید در روز شنبه منع فرمود و چون عناد و سرپیچی کردند مسخ شدند.
2) ابی عبیده از حضرت باقر علیه السّلام روایت کرده که آن حضرت فرمودند: در قرآن حضرت علی بن أبی طالب علیه السّلام را )
دیدم که آنها از یهودیان و طایفه ایله و از قوم ثمود بودند خداوند خواست آنان را آزمایش فرماید روزهاي شنبه که صید بر ایشان
حرام بود در کنار نهر گودال و حوضچههائی ایجاد کرده ماهیها را از نهر به آن گودالها که میرفتند شبکههائی جلوي آنها أنوار
العرفان فی تفسیر القرآن، ج 15 ، ص: 231
قرار میدادند که دیگر ماهیها به نهر نروند و بعد صید مینمودند مدتی بر این منوال رفتار میکردند و کسی آنها را از این
حیلهگري و امر خلاف منع ننموده شیطان به یک عدّه از ایشان القاء کرده بود که خداوند شما را از خوردن ماهی در روز شنبه منع
فرموده نه صید کردن آن لذا در روز شنبه مبادرت به صید ماهی مینمودند و روزهاي بعد میخوردند و روز به روز بر عصیان آنها
صفحه 114 از 181
افزود. گروهی که از دست راست بودند آنها را از ادامه عمل خلاف نهی کرده و از عقوبت خداوند و ارتکاب معصیت که رویۀ
آنها شده بود تهدید نمودند و خودشان را از آنها کناره گرفتند و به قریۀ دیگر رفتند دست چپیها با کار مردم قریه و حیلهگري آنها
مخالف بودند و پیروي اعمال و رفتار آنها میکردند ولی از امر به معروف و نهی از منکر خودداري نموده و ساکت بودند و مفاد
آیه بعد را به آن دسته که مردم قریّه را پند و اندرز داده و نصیحت میکردند گفتند چون ترك کردند آنچه را امر شده بود و
مرتکب معصیت شوند کسانی که به آنها پند و اندرز میدادند گفتند به خدا قسم با شما معاشرت ننموده و در این شهر که معصیت
خدا مینمائید نمانیم زیرا میترسیم بلائی نازل شود و از شهر خارج شده و در بیابان زیر آسمان خوابیدند و چون آن گروه
فرمانبردار و دوستداران خدا صبح کردند نگران بودند که بر سر معصیت کاران چه گذشته به دروازه شهر نزدیک شدند ولی
صدائی نشنیدند و درب دروازه گشوده نشد بوسیله نردبان بالاي قلعه و باروي شهر رفته و چون نیک نظر و توجه کردند مشاهده
نمودند که مردم شهر به صورت بوزینه مسخ شدهاند دروازه را گشوده داخل شهر شدند آن نیکو کاران میمونها و بوزینهها را
نشناختند ولی آنها مؤمنین را شناختند مؤمنین به میمونها گفتند آیا ما به شما نمیگفتیم که مرتکب گناه نشده و به أنوار العرفان فی
تفسیر القرآن، ج 15 ، ص: 232
فرموده پروردگار مخالفت نکنید و گوش ندادید و به کیفر عناد و سرپیچی خود رسیدید امیر المؤمنین علیه السّلام میفرمود به آن
خدائی که دانه را در درون خاك میشکافد و بیرون میآورد و بشر را ایجاد میفرماید هر آینه میشناسم نسب آنها را از این امت
که نه انکار دارند و نه تغییر عقیده دادهاند بلکه آنها هم امر پروردگار را رها کرده و در اطراف دنیا پراکنده شدند و خداوند متعال
در آیه 43 سوره مؤمنین میفرماید:
فَبُعْداً لِلْقَوْمِ الظَّالِمِینَ.
3) عیاشی ذیل آیه وَ سْئَلْهُمْ عَنِ الْقَرْیَۀِ از اصحاب امیر المؤمنین علیه السّلام روایت کرده گفتند: عدّهاي از مردم حضور آن حضرت )
آمدند عرض کردند: در بازار از ابن جریثها مار ماهی میفروشند. حضرت تبسّمی نموده فرمود: برخیزید همراه من بیائید چیز
عجیبی به شما نشان دهم تا در باره وصی بلافصل پیغمبر خود جز خیر و نیکوئی نگوئید سپس به کنار شط فرات تشریف برده و
توقف کردند آب دهان مبارك را به شط انداختند و سخنانی چند فرمودند ناگاه جریثی (مار ماهی) سر از آب بیرون آورده و دهان
خود را باز نمود امیر المؤمنین علیه السّلام فرمود: تو کیستی و از چه طایفه میباشی واي بر تو با فصاحتی تمام آن حیوان گفت: ما به
شکل مردم شهري هستیم که در کنار دریا سکونت داشتند ولایت شما را به آنها عرضه داشتند عدّهاي از بنی اسرائیل قبول ولایت
نکردند خداوند بعضی را در دریا به صورت مار ماهی و عدّهاي را در خشکی به صورت سوسمار مسخ فرمود سپس امیر المؤمنین
علیه السّلام به ما توجه فرموده و گفتند: آیا بیانات این مار ماهی را شنیدید؟ عرض کردیم: بلی. فرمود: به آن خدائی که محمد
صلی اللّه علیه و آله و سلم را به راستی مبعوث نموده اینها مانند زنان شما دچار عادت ، ص:
233
میشوند.
4) عیاشی در ذیل آیه أَ لَمْ یُؤْخَ ذْ عَلَیْهِمْ مِیثاقُ الْکِتابِ از امام موسی بن جعفر علیه السّلام روایت کرده که آن حضرت فرمودند: )
خدا بندگان خود را به دو آیه از قرآن اختصاص داده یکی آنکه چیزي را که نمیدانند تکذیب نکنند و دیگر آنکه چیزي که
ندانند نگویند و این آیه را قرائت نمودند و نیز آیه: بَلْ کَذَّبُوا بِما لَمْ یُحِیطُوا بِعِلْمِهِ را تلاوت فرمودند و این حدیث را در کافی بسند
خود از امام جعفر صادق علیه السّلام روایت کرده است.
5) ابی جارود از امام باقر علیه السّلام روایت کرده فرمود: آیه وَ الَّذِینَ یُمَسِّکُونَ بِالْکِتابِ در حق آل محمد صلی اللّه علیه و آله و )
سلم و تابعین آنها نازل شده است.
صفحه 115 از 181
6) کافی بسندي از امام جعفر صادق علیه السّلام در ذیل آیه: فَلَمَّا نَسُوا ما ذُکِّرُوا بِهِ أَنْجَیْنَا الَّذِینَ یَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ روایت کرده که )
آن حضرت فرمود: ساکنان قریه ایله سه دسته شدند گروهی از آنها از شکار ماهی خودداري نمودند گروهی از آنها از شکار ماهی
خودداري نمودند و دیگران را نیز از گناه نهی مینمودند نجات یافتند و گروه دیگر از شکار ماهی خودداري نموده و متخلفان را
نهی نمیکردند این گروه به صورت و سیرت بوزینه در آمدند و گروه دیگر به شکار ماهی اقدام مینمودند این گروه هلاك
شدند.
7) تفسیر قمی در ذیل آیه وَ إِذْ نَتَقْنَا الْجَبَلَ از امام جعفر صادق علیه السّلام روایت کرده که فرمودند: هنگامی که پروردگار کتاب )
توریۀ را نازل فرمود بنی اسرائیل آن را نپذیرفتند پروردگار نیز براي تهدید آنان کوه طور را بر فراز سر آنها قرار داد. أنوار العرفان
فی تفسیر القرآن، ج 15 ، ص: 234
موسی علیه السّلام به آنها فرمود: اگر توریۀ را نپذیرید و از آن پیروي ننمائید این کوه بر سر شما فرود خواهد آمد آنگاه بنی اسرائیل
آن را پذیرفته و به قول آن سر فرود آوردند.
8) تفسیر قمی از ابن عمیر بسندي از امام جعفر صادق علیه السّلام روایت نموده در تفسیر آیه: وَ إِذْ أَخَ ذَ رَبُّکَ مِنْ بَنِی آدَمَ مِنْ )
ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلی أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا بَلی
راوي عرض کرد: بطور عیان و شهود بود؟ امام فرمود: بلی، بدین جهت معرفت پروردگار در فطر و روان بشر ثابت و برقرار است
گرچه ظرف شهود و پیمان را فراموش نموده در عوالم دیگر به یاد خواهد آورد اگر نیروي شهود به بشر موهبت نشده بود هرگز
کسی خالق و رازق خود را نمیشناخت بدین جهت گروهی از بشر در عالم زر و شهود فقط زبان به یگانگی پروردگار اقرار نمودند
ولی به قلب خود ایمان نداشتند بر حسب آیه: فَما کانُوا لِیُؤْمِنُوا بِما کَذَّبُوا بِهِ مِنْ قَبْلُ.
9) کافی بسندي از ابی بصیر روایت نموده که از امام جعفر صادق علیه السّلام سؤال نمودم: چگونه افراد بشر هنگام خطاب أَ لَسْتُ )
بِرَبِّکُمْ پاسخ گفتند در صورتی که همه در عالم زر بودند؟ امام فرمود: نیروئی در آنها نهاده همچنانکه خطاب پروردگار را شنیده به
همان نیرو پاسخ گفتند.
10 ) کافی بسندي از زرارة روایت نموده که از امام محمد باقر علیه السّلام از آیه وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنِی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ )
وَ أَشْهَدَهُمْ عَلی أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا بَلی سؤال نمودم فرمود: پروردگار از ظهر و صلب آدم ذریّه همه و همه فرزندان او را تا
روز قیامت خارج نمود مانند رز بودند آنگاه وحدانیت و خالقیت خود را به آنان ارائه فرمود و اگر چنین نبود هرگز أنوار العرفان فی
تفسیر القرآن، ج 15 ، ص: 235
کسی آفریدگار را نمیشناخت.
و نیز امام فرمود: که رسول اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم میفرمود:
هر نوزادي که به دنیا بیاید به فطرت خود خالق و آفریدگار را میشناسد به منطق آیه: وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ
لَیَقُولُنَّ اللَّهُ.
11 ) در کتاب محاسن بسند صحیح از زرارة روایت نموده گفت: از امام جعفر صادق علیه السّلام از آیه وَ إِذْ أَخَ ذَ رَبُّکَ مِنْ بَنِی )
آدَمَ سؤال کردم فرمود:
معرفت پروردگار با قلوب و روان بشر آمیخته و در نظرت و خمیره آنان سپرده شده گر چه هنگام عهد و پیمان را فراموش نمودهاند
ناگزیر در عوالم و نشئات آینده به یاد خواهد آورد و اگر چنین نبود هر کس خالق خود و آفریدگار جهان را نمیشناخت.
12 ) در کتاب در منثور بسندي از ابن عباس روایت نموده که در تفسیر آیه: وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنِی آدَمَ میگفت: پروردگار آدم )
را آفرید و از او عهد و پیمان گرفت که به مخلوقیت خود و نیز به مقام خالقیت و ربوبی پروردگار اقرار نماید و مدت زندگی و
صفحه 116 از 181
رزق و حوادثی که بر او رخ میدهد تعین و مقرر فرمود و سپس ذریۀ و فرزندان آدم را مانند زر از صلب او خارج نموده و عهد و
پیمان از هر یک از آنان گرفت و نیز مدت زندگی و رزق و حوادثی که بر هر یک رخ میدهد تعیین و مقرّر فرمود.
13 ) کافی بسندي از امام محمد باقر علیه السّلام روایت نموده فرمود: )
پروردگار سلسله بشر را آفرید پس خلق نمود دوستداران خود را از آنچه که دوست دارد یعنی از آب و گل بهشت و نیز دشمنان
خود را از آنچه دشمن دارد یعنی از آب و گل دوزخ آفرید و سپس همه آنها را در ظلال قرار داد، راوي سؤال نمود معناي ظلال
چیست؟ امام فرمود: آیا به سایه خود توجه ، ص: 236
نمودهاي که چیزي است ولی چیزي نیست تا آخر حدیث.
14 ) کافی بسندي صحیح از امام جعفر صادق علیه السّلام روایت نموده راوي از مفاد آیه فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها سؤال )
کرد که فطرت چیست؟ امام فرمود: عبارت از اسلام و اقرار به وحدانیت پروردگار است هنگامی که از هر یک از افراد بشر عهد و
پیمان گرفت که به توحید و یگانگی آفریدگار اقرار نمایند در آن عالم به آنها خطاب فرمود: أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ در صورتی که همه
افراد بشر از اولین و آخرین حضور داشتند از گروندگان و بیگانه.
15 ) تفسیر عیاشی بسندي از ابی بصیر روایت نموده که از امام جعفر صادق علیه السّلام سؤال نمودم از آیه: أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ آیا به )
زبان پاسخ دادند؟ امام فرمود: بلی به زبان و به قلوب خود پاسخ گفتند. راوي عرض کرد در آن حال کجا بودند؟ امام فرمود:
پروردگار به هر یک نیروئی موهبت نمود که خطاب پروردگار را فهمیده و پاسخ نیز گفتند.
16 ) تفسیر عیاشی از اصبغ بن نباته از امیر المؤمنین علی علیه السّلام روایت نموده که ابن کواء حضور امام عرض کرد: مرا خبر بده )
از اینکه آیا پروردگار با فردي از بشر سخن گفته است قبل از موسی کلیم علیه السّلام؟ امام فرمود: پروردگار با همه افراد بشر چه
مؤمن و چه کافر آنها سخن گفته است و همه افراد بشر نیز به خطاب و به سخنان او پاسخ گفتهاند چون فهم این مطلب بر او مشکل
بود و نفهمید عرض کرد: چگونه میشود یا امیر المؤمنین؟ امام فرمود: مگر آیه قرآن را نخواندهاید که به رسول اکرم صلی اللّه علیه
و آله و سلم خطاب نمود وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنِی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ پروردگار سخنان خود را به آنان فهمانید و همه افراد نیز پاسخ
، ص: 237
گفتند همچنانکه فرمود: إِنَّنِی أَنَا اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا أَنَا و انا الرحمن الرحیم همه افراد بشر به عبودیت و اطاعت او اقرار نمودند و پیامبران و
رسولان را نیز به آنها معرفی نمود و همه مردم را امر فرمود که از گفتار آنان پیروي نمایند و از هر یک نیز عهد و پیمان گرفت.
فرشتگان گفتند که ما شاهد و گواه هستیم به عهد و پیمانی که از بشر گرفته شد که نتوانند روز قیامت انکار نمایند و بگویند از آن
عهد و پیمان غفلت داشتیم.
17 ) کتاب درّ منثور بسندي روایت نموده که رسول اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم فرمود: پروردگار سلسله بشر را آفرید و بر )
آنان حکم و تقدیر فرمود و از پیامبران نیز پیمان اکید گرفت در حالی که عرش پروردگار بر آب نهاده بود پس اهل یمین و تقوي
را با دست راست و کفّار و بیگانگان را به دست چپ گرفته و هر دو دست ساحت پروردگار یمین و قدرت است فرمود: اي اهل
ایمان و پرهیزکاران، پاسخ گفتند: لبّیک ربّنا و سعدیک، پروردگار فرمود: الست بربّکم همه آنها گفتند: بلی، آنگاه به کفّار خطاب
نموده پاسخ گفتند: لبّیک و سعدیک، پروردگار خطاب فرمود: الست بربّکم پاسخ گفتند: بلی، همه آنها را با هم مخلوط نموده
بعض افراد بشر گفتند بار الها چگونه ما را به هم پیوستهاي؟ پروردگار فرمود: براي اینکه هر یک عمل و اندیشه خود را به ظهور
برساند و نیز هر یک از این دو گروه اهل ایمان و کفار در یکدیگر تأثیر نمایند.
أَنْ تَقُولُوا یَوْمَ الْقِیامَۀِ إِنَّا کُنَّا عَنْ هذا غافِلِینَ.
آنگاه همه افراد بشر را در صلب آدم نهاد و پس اهل بهشت سعادتمند و اهل دوزخ شقاوتمند خواهند بود. سائلی عرض کرد: یا
صفحه 117 از 181
رسول اللّه در این ، ص: 238
صورت اداء وظائف دینی براي چیست؟ حضرت فرمود: هر طایفهاي براي رسیدن به منازل و مقاصد خود باید به وظائف اللهی رفتار
نماید. عمر بن خطاب گفت: در این صورت باید کوشش نمود.
18 ) ابی جارود ذیل آیه وَ إِذْ نَتَقْنَا الْجَبَلَ فَوْقَهُمْ از امام جعفر صادق علیه السّلام روایت کرده که فرمودند: چون خداوند توریۀ را )
براي بنی اسرائیل نازل و مقرر فرمود بنی اسرائیل آن را قبول نکردند خداوند کوه طور را بر فراز سر آنها برانگیخت موسی به آنها
گفت: اگر نافرمانی نموده و قبول نکنید کوه طور بر سر شما فرود آمده و هلاك خواهید شد ناچار تسلیم شده قبول کردند و
سرهاي خود را به زیر انداختند.
19 ) طبرسی در احتجاج از ابی بصیر روایت کرده گفت: حضرت امام محمد باقر علیه السّلام در مسجد الحرام نشسته بود جمعی از )
اصحاب اطراف آن حضرت حضور داشتند طاوس یمانی با یارانش حضور آن حضرت شرفیاب شد عرض کرد: اجازه میفرمائید
مسائلی سؤال کنم؟ فرمود: سؤال کن. عرض کرد: چه پرندهاي بود که بیش از یک مرتبه پرواز نکرد و خداوند او را در قرآن بیان
نموده؟ فرمود: طور سینا بود خداوند او را بلند کرد از جاي خود بر فراز سر بنی اسرائیل به انواع عذاب تا آنکه آنها قبول کردن
تورات را سپس آیه را تلاوت فرمودند.
20 ) عیاشی از معاویۀ بن عمار روایت کرده گفت: از امام جعفر صادق علیه السّلام سؤال کردم: آیا مردان دستهاي خود را در )
حالت نماز و سجده به زمین میگذارند؟ حضرت فرمود: بنی اسرائیل هنگامی که داخل در نماز میشدند چنان حالت سستی در
خود ایجاد میکردند گویا مرده بودند خداوند این آیه را به پیغمبر خود صلی اللّه علیه و آله و سلم نازل فرمود: أنوار العرفان فی
تفسیر القرآن، ج 15 ، ص: 239
فَخُذْ ما آتَیْتُکَ پس روزي شما کم شود با قوّت و قدرت او را طلب کنید.
21 ) اسحق بن عمار روایت کرده گفت: از امام جعفر صادق علیه السّلام سؤال کردم: معنی قوت در آیه آیا مراد قوت در بدن است )
یا قوت در قلب؟
حضرت فرمود: مقصود هر دو میباشد.
و نیز از ابی حمزه روایت کرده گفت معنی آیه را از آن حضرت سؤال کردم فرمود: مراد به قوّه سجده کردن و نهادن دستها بر زانو
در حال نماز میباشد.
22 ) کافی در تفسیر آیه وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنِی آدَمَ از امام جعفر صادق علیه السّلام روایت کرده که آن حضرت فرمود: بعضی از )
قریش از پیغمبر اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم سؤال کردند که براي چه شما نسبت به سایر انبیاء فضیلت و سبقت دارید در
صورتی که خاتم پیغمبران و آخرین آنها میباشید فرمود من اول کسی بودم که به پروردگار ایمان آوردم و اول کسی بودم که بعد
از عهد و پیمان خداوند جواب دادم که حاضرم به عهد خود وفا کنم سپس آیه را تلاوت فرمود و گفتند به این جهت بر تمام
پیغمبران برتري دارم.
23 ) صاحب کتاب فردوس که یکی از علماء عامه است از حذیفه یمانی روایت کرده گفت: پیغمبر اکرم صلی اللّه علیه و آله و )
سلم فرمود: اگر مردم میدانستند علی علیه السّلام در چه زمانی به امیر المؤمنین لقب یافت محقّقا منکر فضیلت او نمیشدند وقتی
امیر المؤمنین نامیده شد که هنوز روح در بدن آدم دمیده نشده است و خداوند در عالم زرّ مردم را بر نفس خودشان گواه گرفت
فرمود: آیا من پروردگار شما و محمد صلی اللّه علیه و آله و سلم پیغمبر و علی علیه السّلام ولی و امیر شما نیست؟ همه از روي میل
و رغبت و یا به ، ص: 240
اکره گفتند: بلی.
صفحه 118 از 181
24 ) صاحب کتاب فردوس از امام جعفر صادق علیه السّلام روایت کرده که فرمود: اوّل کسی که از پیغمبران در جواب خداوند )
سبقت گرفت پیغمبر اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم بود زیرا آن حضرت نزدیکترین خلایق در پیشگاه خداوند بود همان مقامی که
جبرئیل در شب معراج به آن جناب گفت پیش برو اي محمد صلی اللّه علیه و آله و سلم قدم به مقامی گذاردهاي که پیش از تو
هیچ ملک مقرب و بنی مرسل به آنجا قدم نگذاشته و اگر عظمت روح و نفس پیغمبر اکرم نبود نمیتوانست توانائی و قدرت
رسیدن به آن مقام را حائز شود چنانکه خداوند متعال در آیه 9 سوره النّجم میفرماید:
فَکانَ قابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنی پس چون امر خدا صادر شد اول به مقام اولیائی آن حضرت واقع شد.
25 ) امام جعفر صادق علیه السّلام فرمود: خداوند در عالم زر از خلایق عهد گرفت به خدائی خود و به اینکه پیغمبر ما رسول و )
فرستاده از جانب اوست و نیز عهد گرفت از پیغمبران به ولایت و امامت امیر المؤمنین علیه السّلام و ائمه طاهرین و فرمود: آیا من
پروردگار شما نیستم و محمد صلی اللّه علیه و آله و سلم پیغمبر شما نیست و علی و ائمه معصومین پیشوایان شما نیستند؟ گفتند:
چرا و اول کسی که از پیغمبران عهد و میثاق بر پروردگار خود از او گرفت حضرت خاتم بود چنانکه میفرماید:
وَ إِذْ أَخَ ذْنا مِنَ النَّبِیِّینَ مِیثاقَهُمْ وَ مِنْکَ وَ مِنْ نُوحٍ وَ إِبْراهِیمَ وَ مُوسی وَ عِیسَ ی ابْنِ مَرْیَمَ اول پیامبران را بطور کلی ذکر فرموده و بعد
افضل آنها را تصریح نموده و پیغمبر خاتم را بر افضل انبیاء مقدم داشته چون پیغمبري برتر از آن حضرت نبوده بعد از انبیاء براي
ایمان پیدا کردن به پیغمبر خاتم عهد و ، ص: 241
میثاق گرفته و همچنین بر یاري نمودن امیر المؤمنین وصی او چنانکه میفرماید:
وَ إِذْ أَخَ ذَ اللَّهُ مِیثاقَ النَّبِیِّینَ لَما آتَیْتُکُمْ مِنْ کِتابٍ وَ حِکْمَ ۀٍ ثُمَّ جاءَکُمْ رَسُولٌ مُ َ ص دِّقٌ لِما مَعَکُمْ یعنی رسول خدا که پیغمبر ماست
ایمان آورده و یاري کنید امیر المؤمنین را. لتؤمنن به و لتنصرنه و امتهاي خود را خبر بدهید به بعثت آن پیغمبر خاتم که به او
ایمان آورند و او و ائمه معصومین را یاري کنند.
، ص: 242
تجزیه و ترکیب .... ص : 242
قوله تعالی: وَ سْئَلْهُمْ عَنِ الْقَرْیَۀِ الَّتِی کانَتْ حاضِ رَةَ الْبَحْرِ کلمه اذ تعدون به تقدیر سألهم عن عدوهم- اذ تأتیهم در محل نصب به
یعدون کلمه شرعا حال است براي کلمه حیتان کلمه معذرة براي اینکه مفعول لأجله میباشد منصوب است و کلمه بئیس صفت
کلمه عذاب میباشد.
قوله تعالی: وَ إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّکَ ....
اگر کلمه قطعناهم به معناي صیّرناهم باشد کلمه امما مفعول دوم آن ولی اگر به معناي فرقناهم باشد حال خواهد بود جمله و منهم
الصالحون مبتداء و خبر و جمله و منهم دون ذلک در اصل و منهم قوم دون ذلک بوده و کلمه دون صفت کلمه قوم است کلمه
ذلک مفرد و معناي آن جمع است زیرا این لفظ براي مفرد و تثنیه و جمع بکار میرود. کلمه و الذین یمسّ کون مبتداء و جمله انّا لا
نضیع خبر آن میباشد.
قوله تعالی: وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنِی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ کلمه من طهورهم بدل اشتمال است براي کلمه من بنی آدم. کلمه بلی:
در مورد بطلان نفی بکار میرود لذا اگر کسی به تو بگوید آیا درهمی از من نزد تو نیست و تو در جوابش بگوئی بلی به آن درهم
اقرار کردهاي ولی اگر در جوابش نعم چیزي بدهکار نیستی و لذا گفته شده اگر آنان در جواب خدا میگفتند نعم کافر میشدند.
قوله تعالی: فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ وَرِثُوا الْکِتابَ یَأْخُذُونَ عَرَضَ ، ص: 243
هذَا الْأَدْنی ....
صفحه 119 از 181
کلمه یأخذون حال از ضمیر ورثوا ورثوا الکتاب صفت براي خلف ألم یؤخذ علیهم ... الّا الحق جمله معترضه. وقف جز بر سر ما فیه
جایز نیست.
انّا لا نضیع ....: خبر الذین یمسکون.
، ص: 244
[سوره الأعراف ( 7): آیات 175 تا 186 ] .... ص :